محل تبلیغات شما
صعود قلل کلکچال ، ون و توچال

تاریخ برنامه : 21 شهریور 98 

کوه به کوه نمی رسه ولی کوهنورد به کوهنورد می رسه



      تمام هفته داشتم فکر می کردم برای جلب  رضایت عفت از چه مسیری برم ، که یه شب اومد بخوابم و گفت اگر می خواهی رستگار شوی از مسیری برو که روح من شاد بشه ، ما هم  هر چی فکر کردیم دیدیم یکی از راه هایی که همیشه یاد ارواح میشه و برای آمرزش و شادی روحشون دعا می کنن مسیر کلکچاله ، برای همین تصمیم گرفتم از این مسیر عفت خیز صعودی به قله عشق داشته باشم.

در طول مسیر اینقدر سرگرم گفتگو با عفت بودم که متوجه نشدم کی رسیدم به پناهگاه کلکچال،  توی پناهگاه چند تا آشنا دیدم که بهم پیشنهاد همراهی دادن ولی چون می دونستم عفت شاکی میشه و ممکنه جراحتش بیشتر بشه، پیشنهادشون رو قبول نکردم و یه دوری توی محوطه زدم و از چشمه اونجا بطری های آبم رو پر کردم و بطرف گردنه راه افتادم.

در بین راه سر یه چیز بیخودی بین منو و عفت  دعوا شد و با همدیگه قهر کردیم. خلاصه همه تلاش های ما برای کسب رضایت عفت بی نتیجه ماند.

آخرین حرف عفت به من: اینکه مردم نشناسند ترا غربت نیست، غربت آن است که یاران ببرندت از یاد ! منم به عفت گفتم، بی خیال خودت رو عشق ست،  گر تو همراهم نباشی، وای من . . . 
ادامه دارد.


تابلوی راهنما بین قله ون و توچال، ارتفاع 3570 متر 

بقیه عکسا در ادامه مطلب 


روایت منو و عفت قسمت اول

دادسرای جرائم امنیت اخلاقی

عکسای مسیر تنگه لاسک و دریاچه سیاهرود

عفت ,، ,مسیر ,رو ,یه ,عشق ,منو و ,میشه و ,ون و ,رضایت عفت ,در بین

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

genfiturjay ๑۩ کانون مسجد جامع کترا ۩๑ دنیای انیمه باران سرا cinematography فروش فلزیاب دست دوم و نو بلاگ تنها Kyla's memory اشعار من ایل ها-illha